آنچه در پی میآید مروری گذرا بر درخشش هشت بازیگر حاضر در جشنواره امسال است. بااین توضیح که این فهرست میتوانست طولانیتر شود. مهناز افشار برای بازی در فیلم «چه خوبه که برگشتی»، نگار جواهریان برای «حوض نقاشی»، ترانه علیدوستی برای «آسمان زرد کمعمق»، پانتهآبهرام برای «روز روشن» رضاعطاران برای تغییر مسیرش در «دهلیز» و اجرای حرفهایاش در فیلم مهرجویی، طناز طباطبایی برای «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» و چندین و چند بازی قابل توجه دیگر قابل بررسی و واکاوی بیشتر، به نظر میرسد که جایشان در مطلبی که پیشرو دارید خالی است.
فرامرز قریبیان
مرد قانون دوستداشتنی
با گذر از 70سالگی دیگر به ندرت پیش میآید که انتخاب فیلمسازی برای نقش اول یک فیلم سینمایی باشد و این بار در حالی نقش اصلی «گناهکاران» را بازی کرده که خودش کارگردان فیلم بوده است. با این همه تماشایش روی پرده سینما همچنان غنیمت است و یکی از امتیازهای فیلم قابل قبول گناهکاران هم بازی خوب او در نقش پلیس است. حساب اینکه چند بار او را در نقش مأمور قانون دیدهایم از دستمان در رفته است اما در اینجا تصویری متفاوت از پلیس را مشاهده میکنیم. فرامرز قریبیان « انگ» نقش است و از تمام تجربهاش استفاده میکند تا یک بازی کاملا سینمایی و تأثیرگذار ارائه کند. قریبیان در فیلم گناهکاران علاوه بر اینکه اثبات میکند کارگردانی سطح بالاست، نشان میدهد هنوز هم میتواند مثل دوران جوانی آرتیست اول فیلم باشد. فرامرز قریبیان به عنوان بازیگری که وارد پنجمین دهه بازیگریاش شده حالا حضور توامان پشت و مقابل دوربین، کمی هم کلینت ایستوود را تداعی میکند که فیلمساز محبوبش هم هست.
شهاب حسینی
برگ برنده حوض نقاشی
نقشی خاص در بهترین دوران فعالیت حرفهای یک بازیگر، معمولا نتیجهای جز موفقیت بهبار نمیآورد. شهابحسینی که از «درباره الی» به این سو، بهترین بازیگر جوان سینمای ایران لقب گرفته و در این مسیر، فرسنگها از همنسلانش جلو زده در «حوض نقاشی» نقش فردی را بازی کرده که دچار معلولیت ذهنی است، زبانش میگیرد، بیانش الکن است و خلاصه آدمی غیرعادی است که با همسری مانند خودش (نگار جواهریان) زندگی میکند.معمولا داوران جشنوارهها به اینکه بازیگران شاخص در نقشهای خاص ظاهر شوند، واکنش مثبت نشان میدهند؛ ضمن اینکه در مورد حضور شهابحسینی در حوضنقاشی موضوع فقط نقش خاص نیست و او یکی از بهترین بازیهای یکی دو سال اخیرش را ارائه داده است. نام حسینی را هم باید به فهرست نامزدهای احتمالی سیمرغ امسال اضافه کرد. ضمن اینکه او امسال فیلم «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» را نیز در جشنواره دارد.
هانیه توسلی
سیمای ملموس زن دردکشیده
چهره ساده و رنج کشیدهاش تصویری مناسب از زن جوانی که بار یک زندگی را در غیبت شوهری دربند به دوش میکشد، ارائه میدهد. او که همین پارسال در «خصوصی» نقش دختری جوان و خانمانبرانداز را بازی کرده بود حالا در «دهلیز» به اینکه چند سالی شکستهتر و مسنتر از سن واقعیاش شود تن داده و حاصل کار هم تماشایی شده است. هانیه توسلی از همان ابتدای ورودش به عرصه بازیگری، سعی کرد تا از یک استاندارد مشخص پایینتر نیاید و معدود انتخابهای اشتباهش را هم میتوان به حساب ضرورتهای ناگزیر بازیگری حرفهای گذاشت. میان چهره تلخ و رنج کشیدهاش در بیشتر صحنههای فیلم با معدود لحظاتی که کنار همسرش حسی از رضایت و خوشبختی را تجربه میکند، تناسب و تعادلی به چشم میخورد که عیار بازیگری توسلی را نمایان میسازد.
حامد بهداد
بازیگری با تمام وجود
دو سال پیش برای بازی «جرم» کیمیایی سرانجام طلسم سیمرغ نگرفتنش شکست و در عوض پارسال داوران بازی با تمام وجودش در «نارنجیپوش» مهرجویی را نادیده گرفتند تا این به آن در شود! حامد بهداد با جنس خاص بازیاش کنار علاقهمندان بسیار، منتقدانی هم دارد.اینکه این توانایی و استعداد در کجاها درست به کار گرفته شده و در کدام فیلمها از دست رفته نکتهای قابل بررسی است اما هر جا پای همکاری بهداد با فیلمسازان قدیمی و شاخص وسط میآید باید منتظر حضوری درخشان بود. همانطور که خودش هم در گفتوگویی با همشهری اعلام کرد که وقتی جلوی دوربین تقوایی، کیمیایی و مهرجویی میرود میکوشد با تمام وجودش بازی کند. در «چه خوبه که برگشتی» بهداد هم اضافهوزن پیدا کرده و هم سنش بالا رفته و جنس بازی برونگرایش هم کاملا متناسب با حال و هوای این کمدی فانتزی پرنشاط است.
لیلا حاتمی
دختر خجالتی وبلاگنویس
نکته عجیبی است ولی حقیقت دارد. امسال لیلا حاتمی فقط یک فیلم در جشنواره دارد که تازه آن هم به بخش مسابقه سینمای ایران راه نیافته و فقط در بخش نگاه اول حاضر است. با این همه بازی حاتمی در فیلم «سر به مهر» یکی از بهترین اجراهای بازیگران زن در کل جشنواره امسال است. لیلا حاتمی این بار در نقش دختری کمرو، جنسی از بازی را بروز میدهد که خاص خودش است؛ دختری که درونگرایی و خجالتیبودنش باعث شده در فضای مجازی حضور پررنگی داشته باشد و تمام حرفهایی را که روی گفتنش را ندارد در وبلاگش بنویسد.در فیلمهای جشنواره امسال حضور هیچ بازیگر زنی به اندازه بازی لیلا حاتمی در سر به مهر تأثیرگذار و مهم نبوده است. بدون بازی حاتمی، سر به مهر بیشتر از الان تلویزیونی به نظر میرسید.
رامبد جوان
نقش منفی جذاب
«فیلمی خوب است که نقش منفیاش خوب از کار درآمده باشد»؛ این جمله مشهور آلفرد هیچکاک که بارها و بارها نقل شده در مورد نقش رامبدجوان به عنوان دستیار قهرمان اصلی فیلم گناهکاران مصداق مییابد؛ دستیار مرد قانون که ناگهان جلوههایی از شر را بروز میدهد و قطب منفی ماجرا میشود. رامبد جوان در نقشی کاملا جدی موفق میشود بازی باورپذیری ارائه دهد آن هم در حالی که خیلیها عقیده داشتند جوان فقط به درد نقشهای کمدی میخورد و نمیشود برای نقشهای جدی روی او حساب کرد. یکی از ریسکهای قریبیان هم در فیلم گناهکاران انتخاب جوان برای نقشی جدی قلمداد شده بود که حالا با دیدن فیلم میتوان گفت این ریسک جواب داده است. برای سیمرغ نقش مکمل مرد، رامبد جوان گزینه بیگفتوگویی به نظر میرسد.
اکبر عبدی
بخت جدی برای دریافت سیمرغ
ظاهرا مد امسال استفاده از کمدینها در نقشهای جدی بوده است؛ رامبد جوان در «گناهکاران»، رضا عطاران در «دهلیز» و اکبرعبدی در «رسوایی». در مورد اکبر عبدی باید به این نکته اشاره کرد که بازیاش در نقش روحانی فیلم دهنمکی چندین و چند کارکرد دارد. اولین آن ارتقای سطح فیلم از اثری کاملا عامهپسند تا فیلمی که قرار است حرفهایی برای گرفتن داشته باشد است. کارکرد دیگر، عاملی مهم و موثر در جهت فتح گیشه است که بعید به نظر میرسد بدون حضور عبدی میشد به چنین موفقیتی دستیافت و جدای از این نکات باید به استعداد فوقالعاده اکبر عبدی اشاره کرد که هنوز هم میتواند مخاطب را با انعطاف غریب و ظرفیتهای نامکشوفش غافلگیر کند. او پارسال در نقش پیرزن در «خوابم میآد» درخشید و امسال در رسوایی احتمالا بهترین بازی کل جشنواره را ارائه کرده، جوری که نادیدهگرفتنش تقریبا غیرممکن به نظر میرسد. اکبر عبدی یک تنه فیلم رسوایی را بالا کشیده است.
مصطفی زمانی
چهره مناسب سینمای خیابانی
بالاخره امسال نوبتش رسید تا تواناییهایی که به نظر میرسید دارد ولی کمتر نشانههایش بر پرده نقرهای سینما به چشم میخورد را بروز دهد. مصطفی زمانی امسال با دو فیلم «جیببر خیابان جنوبی» و «برلین منفی هفت» به جشنواره آمده و در هردو فیلم بازی خوبی ارائه داده است. در جیببر.... او پس از شکست در «کیفر» نشان میدهد که میتواند گزینه خوبی برای فیلمهای خیابانی و سینمای اجتماعی باشد. فیلم سیاوش اسعدی که اقتباسی از فیلم کلاسیک ساموئل فولر است تلخی و گزندگیای دارد که جنس بازی مصطفی زمانی به تبلور بیشتر این عناصر به شدت یاری رسانده است. مصطفی زمانی در فیلم برلین منفی هفت نیز بازی خوبی ارائه داده است؛ جنس کاملا رئال بازیاش نشان میدهد که بدون اتکا به اغراقهای ملودراماتیک هم میتواند سطح قابل قبولی از یک بازی سینمایی را به نمایش بگذارد.